جدول جو
جدول جو

معنی کدودانه

کدودانه
نوعی کرم انگلی دراز و نواری شکل که از طریق گوشت آلوده وارد بدن انسان می شود، کرم کدو، تنیا
تصویری از کدودانه
تصویر کدودانه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با کدودانه

کدودانه

کدودانه
تخم کدو. (یادداشت مؤلف) ، کرم معده را می گویند. (برهان) (آنندراج). یک قسم کرم که در روده های انسان تولید می گردد و هر یک از قطعه های آن شبیه به تخم کدوست به تازی حب القرع و به یونانی تنیا نامند. (ناظم الاطباء). کرم شکم. کرم در شکنبه. (یادداشت مؤلف). این کرم کوتاه و پهن است و بیشتر در رودۀ اعور و رودۀ قولون افتد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). و هرگاه که این راه که میان زهره و روده است بسته شود کرمی دراز و فرد و نوعی که آن را کدودانه گویند در امعا تولد کند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی) :
در دفع کدودانه بدستور سلف
خرما و برنگ و مغز جوز آر بکف.
یوسفی طبیب (از آنندراج).
خری سرش ز خرد چون کدوی بی دانه
خری شکم ز کدودانه چون کدو مملو.
سوزنی
لغت نامه دهخدا

کنودانه

کنودانه
تخم بنگ، شاه دانه، گیاهی یکساله با برگ هایی بلند و دانه هایی به اندازۀ فندق که از آن مواد مخدر و الیاف گرفته می شود، گردی مخدر که از سرشاخ های این گیاه گرفته می شود و به صورت تدخین یا خوردن مصرف می شود
بَنگ، فَنگ، بَنج، زُمُرُّد گیاه، زُمُرُّدگیا، شاهدانَج، شَهدانَج
کنودانه
فرهنگ فارسی عمید

کدو دانه

کدو دانه
دانه کدو، قسمی کرم که در روده های انسان تولید میگردد و هر قطعه آن شبیه به تخم کدو است حب القرع: (در دفع کدو دانه بدستور سلف خرمای و برنگ و مغز جوز آر بکف) (یوسفی طبیب)
فرهنگ لغت هوشیار

کبودانه

کبودانه
به فارسی اسم شهدانج است. (فهرست مخزن الادویه). ظاهراً مصحف کنودانه باشد از: کنو (= کنف) + دانه. رجوع به کُبودان و کنودانه شود
لغت نامه دهخدا

کنودانه

کنودانه
کنودان که شاهدانه باشد و آن تخم بنگ است. (برهان) (آنندراج). تخم آن (کنب) که شاهدانه نیز گویند. (فرهنگ رشیدی). حب الفتیان. (مهذب الاسماء). کنودان. رجوع به همین کلمه شود
لغت نامه دهخدا

جهودانه

جهودانه
مانند جهودان (در تعصب خود بینی لجاجت)، پارچه زردی که جهودان برای شناخته شدن از مسلمانان بر دوش خود میدوختند
فرهنگ لغت هوشیار