معنی قداره بند - فرهنگ فارسی عمید
معنی قداره بند
- قداره بند
- کسی که قداره به کمر ببندد، کنایه از کسی که با توسل به زور به مقاصد خود می رسد
تصویر قداره بند
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با قداره بند
غداره بند
- غداره بند
- آنکه غداره به خود بندد. آنکه کتاره دارد، مجازاً هوادار. هواخواه. حامی و طرفدار کسی یا کاری. حامی جد
لغت نامه دهخدا
غداره بندی
- غداره بندی
- عمل غداره بند. غداره بستن. رجوع به غداره و غداره بستن شود
لغت نامه دهخدا
کتاره بند
- کتاره بند
- قداره بند. قمه بند. رجوع به قداره بند شود
لغت نامه دهخدا
باره بند
- باره بند
- جایی که در آن چهارپایان، به اسب را می بستند، اسطبل، طویله
فرهنگ فارسی عمید