جدول جو
جدول جو

معنی فواق

فواق
سکسکه، انقباض ناگهانی و غیرارادی عضلۀ دیافراگم که به صورت صداهای پی در پی از حلق خارج می شود
زغنگ، هکچه، سچک، هکک، اسکرک، سکیله، اشکوهه، هکهک
تصویری از فواق
تصویر فواق
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با فواق

فواق

فواق
سکسکه: از صداع و ماشرا و از خناق وز زکام و از جذام و از فواق... یا فواق شیشه. در شیشه ریختن شراب با آواز یعنی در وقتی که شراب را در پیاله کنند از گلوی شیشه آواز لق لق و قلقل برآید
فرهنگ لغت هوشیار

فواق

فواق
میان دو دوشیدن شیر که ساعتی مکانند بچه را تا شیر فروآرند و باز بدوشند. (منتهی الارب). فاصله بین دو بار دوشیدن ناقه که در طی آن بچۀ شتر را وادار به مکیدن پستان کنند تا دوباره شیر آید و بدوشند. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

فواق

فواق
اگر دید او را فواق بود، دلیل که سخنی ناسزا گوید. محمد بن سیرین
اگر دید به وقت نان خوردن اوفواق پیدا شد، دلیل بیماری است .
فرهنگ جامع تعبیر خواب