معنی غربتی غربتی کولی، لولی، غرشمار، غریب، کنایه از آنکه نسبت به قوانین اجتماعی بی اعتناست تصویر غربتی فرهنگ فارسی عمید
غربتی غربتی منسوب به غربت، کولی، قرشمال، بیگانه، اجنبی، بازی درآوردن فریاد و جنجال بی اندازه کردن فرهنگ فارسی معین
غربتی غربتی کولی. غربال بند. لولی. قرشمال. توشمال. لولی. زط. قره چی (یا غره چی). چینگانه. رجوع به لولی شود، در تداول مردم شیراز، غیر شیرازی لغت نامه دهخدا
شربتی شربتی کاسه آبخوری، جام جام می، ریسمان نازک کاسه آب خوری، جام شرابخوری، ریسمانی بغایت باریک و نازک و لطیف فرهنگ لغت هوشیار
تربتی تربتی منسوب به شهر تربت. (ناظم الاطباء). که از تربت حیدریه یا از تربت جام باشد، منسوب به مرقد. (ناظم الاطباء)خاکی و منسوب به مقبره. (ناظم الاطباء) لغت نامه دهخدا