جدول جو
جدول جو

معنی طاعات

طاعات
طاعت ها، اطاعت کردنها، فرمان بردنها، فرمان برداری کردنها، عبادت ها، فرمان برداری ها، جمع واژۀ طاعت
تصویری از طاعات
تصویر طاعات
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با طاعات

طاعات

طاعات
جَمعِ واژۀ طاعه، طاعت، رجوع به طاعت شود، رسول را بر جملۀ طاعات بازگردانید، (ترجمه تاریخ یمینی ص 40)
لغت نامه دهخدا

ساعات

ساعات
جمع ساعت، زمان ها با سرها تسوها، گاهنماها جمع ساعت. یا خطوط ساعت در اصطرلاب خطوطی است دور از یکریگر در زیر مقنطرات
فرهنگ لغت هوشیار

طاسات

طاسات
مجموعه ای از سی و پنج ظرف چینی، شیشه ای یا فلزی که برحسب کوچکی و بزرگی، ضخامت و نازکی و کم و زیاد بودن مایع داخل آن ها، اصوات آن ها تنظیم می شد و نوازنده به وسیلۀ ضرباتی که به آن ظروف می زد نت ها و آهنگ های مختلف تولید می کرد، نوعی ساز کوبه ای که در قدیم با دُم گام نواخته می شد و در جنگ ها روی فیل یا اسب قرار می دادند و با کوبیدن بر آن اعلان جنگ می کردند
طاسات
فرهنگ فارسی عمید

طامات

طامات
طامّه ها، در تصوف اوراد و کرامات سالکان، در تصوف سخنان بی اصل و پریشان برخی صوفیان، جمعِ واژۀ طامَّه برای مِثال به صدق و ارادت میان بسته دار/ ز طامات و دعوی زبان بسته دار (سعدی۱ - ۵۵)
طامات
فرهنگ فارسی عمید

طاقات

طاقات
جمع طاق، از پارسی تاک ها تک ها درختان بی شاخه، جمع طاقه، از پارسی تاکه ها تاغه ها تارها لاها
فرهنگ لغت هوشیار