معنی صمصام - فرهنگ فارسی عمید
معنی صمصام
- صمصام صَمصام
- شمشیری که خم نشود، شمشیر تیز و برّان، جوهردار، جراز، قاضب، حسام، شربت الماس، صارم، غفج، شمشیر آبدار شمشیری که خم نشود، شمشیر تیز و برّان، جُوهَردار، جُراز، قاضِب، حُسام، شَربَتِ اَلماس، صارِم، غُفج، شَمشیرِ آبدار
تصویر صمصام
فرهنگ فارسی عمید