شقایق، گیاهی شبیه خشخاش با برگ های بریده و گل های سرخ که در انتهای گلبرگ های آن لکۀ سیاهی وجود دارد، آلاله، آذریون، لالۀ نعمانی، آذرگون، شقایق نعمان، الاله، لالۀ حمرا، لاله، لالۀ سرخ
شقایق نعمان. نوعی از لاله که بغایت سرخ باشد. نعمان پادشاهی از عرب که لالۀ مذکور را از کوهستان آورده بود و بعضی گفته اند که وی لالۀ موصوف را نهایت دوست داشت. و صاحب بحرالجواهر نوشته که نعمان به معنی خونست، پس نسبت کرد لاله را به خون به سببی است که سرخ میباشد. (آنندراج) (از غیاث) : الالۀکوهی. شقر خوانند و به یونانی ذرموائی گویند و بری بود و بستانی بود و گل وی بزرگ بود، به پارسی لاله گویند، و نوعی دیگر از شقایق هست که آنرا آذریون گویند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). لاله ای است که از عهد نعمان بن منذر باز پیدا شده و بدو منسوب گشته. (نزهه القلوب). لاله، واحد و جمع در آن یکی است و آن منسوب است به نعمان (خون) بجهت سرخی آن، یا منسوب است به نعمان پسرمنذر. (از ناظم الاطباء). لالۀ کوهی. (دهار) (مهذب الاسماء). کاسه بشکنک. شقایق نعمان. (یادداشت مؤلف)
شَقایِق، گیاهی شبیه خشخاش با برگ های بریده و گل های سرخ که در انتهای گلبرگ های آن لکۀ سیاهی وجود دارد، لالِه، لالِۀ سُرخ، لالِۀ حَمرا، آذَرْیون، آذَرگون، لالِۀ نُعمانی، شَقایِقُ النُّعمان، آلالِه، اَلالِه
شقائق النعمان. لالۀ کوهی. آلاله. (یادداشت مؤلف) : باغها داشتم پر از گل سرخ دشتها پر شقایق نعمان. فرخی. چنان کنیم کنون روی کوه را که شود ز خون دشمن تو پر شقایق نعمان. فرخی. و رجوع به شقایق وشقایق نعمانی و شقائق النعمان شود