جدول جو
جدول جو

معنی سرکیس

سرکیس
رنگین کمان، کمانی مرکب از هفت رنگ که از تجزیۀ نور خورشید در قطرات باران ایجاد می شود، توبه، شدکیس، قزح، رخش، ایرسا، تویه، آفنداک، آزفنداک، سرگیس، سرویسه، سدکیس، تربسه، آژفنداک، تیراژی، کرکم، اغلیسون، درونه، آلیسا، نوس، نوشه، ترسه، نوسه، آدینده، تربیسه، تیراژه، کلکم، سویسه، قوس و قزح
تصویری از سرکیس
تصویر سرکیس
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با سرکیس

سرکیس

سرکیس
قوس و قزح و آن را سردیس و سردیسه گفته اند. (انجمن آرا). قوس و قزح. (اوبهی). رجوع به سدکیس و سرگیس شود، نام خوش آواز. (اوبهی)
لغت نامه دهخدا

سرکیس

سرکیس
یوسف الیان سرکیس (1272- 1351 هجری قمری). مؤلف کتاب ’معجم المطبوعات العربیه’، منشی یا مدیر بانک عثمانی. در شهرهای بیروت و دمشق و جزیره قبرس و انقره و استامبول خدمت کرده و در سنۀ 1912 میلادی به مصر منتقل گردید و در آنجا به معاونت فرزندان، کتاب فروشی تأسیس کرد، و در نهم ماه ژوئن 1932 میلادی مطابق چهارم ماه صفر سنۀ 1351 هجری قمری در سن هفتادوهشت سالگی درگذشت. (از وفیات معاصرین بقلم محمد قزوینی از مجلۀ یادگار سال پنجم شمارۀ 1 و 2)
لغت نامه دهخدا

سرویس

سرویس
فعالیتی که به منظور رفع نیازهای دیگران انجام می شود، تشکیلات مجری امور اجتماعی، سیاسی، اداری و امثال آن ها مثلاً سرویس خبری، سرویس پستی، سرویس اداری،
خودرویی که در ساعت معینی آمادۀ جا به جا کردن اعضای یک مؤسسۀ خاص است، مجموعه ای از ظروف یا وسایل متناسب با یکدیگر، مجموعۀ تجهیزات لازم برای یک فعالیت، بهایی که هتل یا رستوران در ازای ارائه ی خدمات دریافت می کنند، ساعت کار یک مؤسسه، مجموع مکان های بهداشتی یک ساختمان شامل دست شویی، توالت و حمام، بازدید و تنظیم اجزای یک دستگاه میکانیکی، در ورزش ضربه ای که در زمان آغاز بازی در ورزش هایی چون والیبال، تنیس و بدمینتون به توپ زده می شود
سرویس
فرهنگ فارسی عمید

سرگیس

سرگیس
رَنگین کَمان، کمانی مرکب از هفت رنگ که از تجزیۀ نور خورشید در قطرات باران ایجاد می شود، سِرکیس، نوشَه، قُوس و قَزَح، سَدکیس، رَخش، سَرویسِه، اِغلیسون، نوس، تیراژِه، آزفَنداک، کَلکَم، ایرسا، تویِه، شَدکیس، سَویسِه، توبِه، آفَنداک، آلیسا، آدیندِه، تُرسِه، نوسَه، تیراژی، آژفَنداک، تَربَسِه، دُرونِه، تربیسِه، کَرکَم، قُزَح
سرگیس
فرهنگ فارسی عمید

سرویس

سرویس
زمان کار، شستشو و تعمیر اتومبیل و ماشین های دیگر، اتومبیلی که در ساعات کار در خدمت یک فرد، یا مؤسسه یا سازمان باشد، مجموعه ظرف و امثال آن، سری، مؤسسه بزرگی که به یکی از امور اجتماعی یا سیاسی و... اختصاص دارد «س
سرویس
فرهنگ فارسی معین

سدکیس

سدکیس
رَنگین کَمان، کمانی مرکب از هفت رنگ که از تجزیۀ نور خورشید در قطرات باران ایجاد می شود، تیراژی، کَرکَم، سِرکیس، تُرسِه، آفَنداک، سَرویسِه، ایرسا، سَرگیس، رَخش، نوسَه، آزفَنداک، تربیسِه، نوشَه، آدیندِه، نوس، اِغلیسون، تویِه، قُوس و قَزَح، تَربَسِه، قُزَح، سَویسِه، آژفَنداک، توبِه، تیراژِه، کَلکَم، آلیسا، دُرونِه، شَدکیس
سدکیس
فرهنگ فارسی عمید