جدول جو
جدول جو

معنی زغگک

زغگک
زغنگ، سکسکه، انقباض ناگهانی و غیرارادی عضلۀ دیافراگم که به صورت صداهای پی در پی از حلق خارج می شود ، هکچه، سچک، هکک، فواق، اسکرک، سکیله، اشکوهه، هکهک
تصویری از زغگک
تصویر زغگک
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با زغگک

زغگک

زغگک
فواق. زروغ. زغنگ. (ناظم الاطباء). جستن گلو باشد و آن را به عربی فواق گویند. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

زغاک

زغاک
شاخ درخت انگور را گویند. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج). شاخ درخت مو. (ناظم الاطباء). قیاس شود: ازغ. اژغ. آزغ. آژغ. زخاره. شاخۀ درخت انگور. شاخۀ مو. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

زنگک

زنگک
که در چشم کشند. صداء. (مهذب الاسماء، یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : الصداء، زنگار آهن و زنگک که در چشم کشند. (ربنجنی، یادداشت ایضاً). سیاهی که در چشم کشند. (ایضاً). قسمی سیاهی که کمی به سبزی زند و زنان بدان ابروها سیاه کنند. سرمه سنگ است، آنگاه که از وی ابروان و خط پشت لب بالا را رنگین کنند. نوعی سیاهی چون سرمه که زنان از آن موی ابرو سیاه کنند یا خال بر رخسار نهند زینت را. (از یادداشتهای بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا