معنی رافونه - فرهنگ فارسی عمید
معنی رافونه
رافونه
پونه، گیاهی خوش بو با ساقۀ بسیار کوتاه و برگ هایی شبیه برگ نعناع اما کوچک تر که بیشتر در کنار جوی ها می روید و خام خورده می شود
تصویر رافونه
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با رافونه
رافونه
رافونه
پودنه را گویند. (آنندراج) (از فرهنگ سروری) (برهان) (شعوری ج 2 ورق 14) (ناظم الاطباء) : رنج سکبا میکشد رافونه بهر روغنش رنج ظلمت خضر بهر چشمۀ حیوان کشد. احمد اطعمه (از فرهنگ سروری). راقوته. راغوته. رجوع به راقوته شود
لغت نامه دهخدا
رافوئه
رافوئه
قصبه ای است در ایالت دونگال ایرلند واقع در 28هزارگزی دونگال، و دارای 840 تن جمعیت است در این قصبه کلیسای باشکوهی وجود دارد. (از قاموس الاعلام ترکی ج 3)
لغت نامه دهخدا
رافنه
رافنه
زن فیرنده بناز خرامان. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.