معنی راست تک
- راست تک
- راست دو، راست رو، آنکه راست و مستقیم می رود، اسبی که راست می دود
واژههای مرتبط با راست تک
راست تک
- راست تک
- راست روش. که راست و مستقیم میرود. که تک مستقیم و درست دارد، جواد ذوِ مَصْدَق. اسب راست تک و راست روش. (منتهی الارب)
راست کوک
- راست کوک
- کوک آلات موسیقی متناسب با صدای مرد (بم)، مقابل چپ کوک
راست دل
- راست دل
- ساده دل، پاک دل، خوش قلب
راست گو
- راست گو
- ویژگی کسی که سخن راست می گوید
راست بر
- راست بر
- آنکه دیگری را به راستی و درستی راهنمایی می کند،
برای مِثال سپهبد ز ملاح فرزانه رای / بپرسید کای راست برْ رهنمای ، در علم هندسه شکلی هندسی با اضلاع مساوی و موازی، راست پهلو، مربع مستطیل(اسدی - ۱۶۷)
راست پا
- راست پا
- ویژگی ورزشکاری که با پای راست به توپ ضربه می زند، در ریاضیات متساوی الساقین
راست رو
- راست رو
- آنکه به راه راست می رود، کسی که از راه راست منحرف نمی شود، راست رونده،
برای مِثال سعدیا راست روان گوی سعادت بردند / راستی کن که به منزل نرود کج رفتار (سعدی۲ - ۶۴۷)
راستریک
- راستریک
- قصبه ای است در ایالت یورک انگلستان در هفت کیلومتری جنوب شرقی هالیفاکس، جمعیت آن 8040 تن میباشد و کارخانه های قماش، ابریشم و غیره در آن وجود دارد، (از قاموس الاعلام ترکی)
راست که
- راست که
- همینکه. (ناظم الاطباء)