جدول جو
جدول جو

معنی در انداختن

در انداختن
درگیر کردن، انداختن، افکندن، به درون افکندن، شروع کردن، آغازکردن
تصویری از در انداختن
تصویر در انداختن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با در انداختن

سر انداختن

سر انداختن
حرکت دادن و جنباندن سر به هر طرف از روی تکبر و مستی و شور و حال
سر انداختن
فرهنگ لغت هوشیار

بر انداختن

بر انداختن
برافکندن، از میان بردن، نابود کردن، رسم و عادت یا قانونی را از بین بردن
بر انداختن
فرهنگ فارسی عمید