شراره، ریزۀ آتش که از زغال یا هیزم که در حال سوختن است جدا شود و به هوا بجهد، اخگر، ابیز، آلاوه، لخشه، جرقّه، خدره، ژابیژ، آییژ، جذوه، لخچه، بلک، جمر، ایژک، جمره، ضرمه، آتش پاره، سینجر
بنی خدره، نام بطنی از خزرج است که بنام بنی خدره موسومند و از آنانست: مالک بن سنان که در روز احد شهید شد. (از تاریخ گزیده چ 3 ص 239) نام گروهی از انصار است. (از منتهی الارب) (از انساب سمعانی). ابوسعید خدری از این گروه است بطنی است از ذهل بن شیبان. (انساب سمعانی)
ابن عوف بن حارث بن خزرج. یکی از اجداد جاهلی عربست و فرزندان او بطنی از بنی خزرجند که ازجمله آنهاست: ابوسعید خدری صحابی. (از اعلام زرکلی ج 1 ص 288). رجوع به ’امتاع الاسماء’ ص 163 و 250 شود ابن کاهل. نام یکی از افراد قبیلۀ بلعمی است. (از منتهی الارب) نام بندۀ آزادکردۀ عبیدۀ محدّثه است. (منتهی الارب) لقب عمر بن ذهل بن شیبانست. (از منتهی الارب)