جدول جو
جدول جو

معنی چپ کردن

چپ کردن
چپه شدن، واژگون شدن، چپه کردن، واژگون کردن، از راه برگشتن و به سوی دیگر رفتن، احول کردن، برای مثال راه چپ کرد حریفانه بهار از چمنم / غنچه ماندم من و هنگام شکفتن بگذشت (طالب آملی - لغتنامه - چپ کردن)
تصویری از چپ کردن
تصویر چپ کردن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با چپ کردن

چپ کردن

چپ کردن
بجانب چپ رفتن. از سوی چپ حرکت کردن، چپ کردن راه، کنایه از بی اعتنایی کردن:
راه چپ کرد حریفانه بهار از چمنم
غنچه ماندم من و هنگام شکفتن بگذشت.
طالب آملی.
، نگاه چپ کردن، کنایه از بخشم و غضب نگریستن کسی را. اعتراض کردن. رجوع به چپ شود
لغت نامه دهخدا

چاپ کردن

چاپ کردن
نقش کردن نوشته ها و تصاویر روی کاغذ باآلات و ابزار مخصوص طبع کردن
فرهنگ لغت هوشیار