معنی جسته جسته جسته جسته کم کم و آهسته آهسته پیش رفتن، به تدریج و تأنّی، کم کم، خوش خوشک، رفته رفته، پلّه پلّه، خوش خوش، نرم نرم، متدرّج، تدرّج، آرام آرام، آهسته آهسته، کیچ کیچ، خرد خرد، نرم نرمک، اندک اندک تصویر جسته جسته فرهنگ فارسی عمید