معنی جسته جسته - فرهنگ فارسی عمید
معنی جسته جسته
- جسته جسته
- کم کم و آهسته آهسته پیش رفتن، به تدریج و تأنّی، کم کم، خوش خوشک، رفته رفته، پلّه پلّه، خوش خوش، نرم نرم، متدرّج، تدرّج، آرام آرام، آهسته آهسته، کیچ کیچ، خرد خرد، نرم نرمک، اندک اندک
تصویر جسته جسته
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با جسته جسته