جدول جو
جدول جو

معنی پیشباز رفتن

پیشباز رفتن
رفتن جلو مسافر یا مهمان برای خوشامد گفتن و پذیرایی، استقبال کردن
تصویری از پیشباز رفتن
تصویر پیشباز رفتن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با پیشباز رفتن

پیشباز رفتن

پیشباز رفتن
پیشباز آمدن: بعزمی ثابت و یقینی صادق پیشباز رفت
پیشباز رفتن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشواز رفتن

پیشواز رفتن
پذیرفته شدن استقبال کردن، یک روز یا بیشتر قبل از غره رمضان روزه داشتن (یعنی باستقبال ماه صیام رفتن)
فرهنگ لغت هوشیار

پیش باز رفتن

پیش باز رفتن
به استقبال شدن. استقبال کردن. استقبال کردن مسافری که درآید: تلقی، اقبال. (از منتهی الارب) : پیشباز حادثۀ این سال باید رفت که جفت واری زمین بخرند وپس از آن به دویست درم بفروشند. (تاریخ بیهقی ص 622 چ ادیب). نصر پیشباز رفت و راهها نگه داشت تا بر حیله و حال او کس را وقوف نیفتد. (ترجمه تاریخ یمینی). بعزمی ثابت و یقینی صادق پیش باز رفت. (ترجمه تاریخ یمینی). حبیب خجل زده و غمگین روی به خانه نهاد چون به در خانه رسید بوی نان و دیگ می آمد، زن حبیب پیش باز رفت و رویش پاک کرد و لطف کرد. (تذکرهالاولیاء)
لغت نامه دهخدا

پیشواز رفتن

پیشواز رفتن
پذیره شدن. استقبال کردن. پیشباز رفتن تازه واردی را. برابر دویدن. (مجموعۀ مترادفات ص 84) ، یک روز یا بیشتر قبل از غرۀ رمضان روزه داشتن
لغت نامه دهخدا