معنی بیابان گرد - فرهنگ فارسی عمید
معنی بیابان گرد
- بیابان گرد
- کسی که در بیابان ها می گردد، کسی که در بیابان زندگی می کند، چادرنشین
تصویر بیابان گرد
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با بیابان گرد
بیابان گرد
- بیابان گرد
- کسی که در بیابان زیست میکند. صحراگرد باشد. بدوی. چادرنشین:
کرد صحرانشین کوه نورد
چون بیابانیان بیابان گرد.
نظامی
لغت نامه دهخدا
بیابان گرد
- بیابان گرد
- صفت بادیه پیما، بادیه نشین، بدوی، بیابان نورد، چادرنشین، صحراگرد، صحرانشین، بیابان پو، بیابان نورد، بیابانی، صحرایی، وحشی
متضاد: شهرنشین، شهری
فرهنگ واژه مترادف متضاد
خیابان گرد
- خیابان گرد
- ویژگی کسی که بیهوده در خیابان ها گردش می کند و پرسه می زند
فرهنگ فارسی عمید
بیابان گردی
- بیابان گردی
- زیستن در بیابان. بدویت. چادرنشینی. بیابان نوردی. عمل بیابان گرد
لغت نامه دهخدا