جدول جو
جدول جو

معنی بلکفت

بلکفت
رشوه، آنچه از پول و مانند آن به کسی می دهند تا کاری برخلاف وظیفۀ خود انجام دهد یا حق کسی را ضایع و باطل کند یا حکمی برخلاف حق و عدالت بدهد، رشوت، پاره، بلکفد، برگند
تصویری از بلکفت
تصویر بلکفت
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با بلکفت

بلکفه

بلکفه
قایل بودن بوجود محسوس است برروش اشاعره. توضیح زمخشری در بیتی این کلمه را آورده است
فرهنگ لغت هوشیار

بلکفد

بلکفد
رِشوه، آنچه از پول و مانند آن به کسی می دهند تا کاری برخلاف وظیفۀ خود انجام دهد یا حق کسی را ضایع و باطل کند یا حکمی برخلاف حق و عدالت بدهد، رِشوَت، پاره، بُلکَفت، بُرگَند
بلکفد
فرهنگ فارسی عمید

بلکفه

بلکفه
مشتق از بلاکیف است، و در اصطلاح علم کلام، قائل بودن به وجود محسوس است بر روش اشاعره در بحث رؤیت. (از برهان) (از آنندراج) (از فرهنگ فارسی معین) :
قد شهوه بخلقه فتحوفوا
شفع الوری فتسندوا بالبلکفه.
جاراﷲ زمخشری
لغت نامه دهخدا

بلکفد

بلکفد
رشوت و پاره. (برهان). رشوت. (لغت فرس اسدی). رشوه و پاره که به قاضی و دیگران داده شود. (فرهنگ فارسی معین). بلکفت. بلکفته. بلکفده:
بلحرب یار تو بْوَد از مرو تا نشابور
سوگند خور که در ره بلکفد او نخوردی.
بلعباس (از لغت فرس)
لغت نامه دهخدا