معنی بچه سرکه - فرهنگ فارسی عمید
معنی بچه سرکه
- بچه سرکه
- نوعی قارچ مخمر که آب انگور را به سرکه تبدیل می کند، میکودرمااستی
تصویر بچه سرکه
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با بچه سرکه
بچه سرکه
- بچه سرکه
- قارچی از دسته مخمرها جزو تیره ساکارومیستاسه که هوازی است و در برابر هوا اکسیژن هوا را با محلول الکل معمولی ترکیب و تولید سرکه میکند
فرهنگ لغت هوشیار
بچه مرده
- بچه مرده
- که بچه اش مرده باشد. ثکلی. (منتهی الارب) : مفرق، ناقۀ بچه مرده: مثل زن بچه مرده گریستن، سخت گریستن. بکاء کبکاء الثکلی.
لغت نامه دهخدا
بچه گربه
- بچه گربه
- نوزاد گربه. گربه بچه. شبرقه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
بچه دره
- بچه دره
- دهی از دهستان جرگلان بخش مانۀ شهرستان بجنورد، کوهستانی، گرمسیر. سکنۀ آن 558 تن، شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا