جدول جو
جدول جو

معنی آیشنه

آیشنه
جاسوس، خبرچین، کسی که اخبار و اسرار کسی یا اداره ای یا مملکتی را به دست بیاورد و به دیگری اطلاع بدهد، جستجوکنندۀ خبر، هرکاره، راید، رافع، ایشه، متجسّس، خبرکش، زبان گیر، منهی
تصویری از آیشنه
تصویر آیشنه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با آیشنه

آیشنه

آیشنه
جاسوس. چاپلوس. (برهان). رجوع به آیشتنه و آیشه شود
لغت نامه دهخدا

آویشنه

آویشنه
نوعی گیاه از تیره نعناعیان با گلهای سفید یا گلی برگهای کوچک متقابل بیضوی و نوک تیز بدرازی یک سانتیمتر صعتر سعتر پودینه صحرایی یا آویشن شیرازی یا آویشن کوهی مزرنگوش وحشی
فرهنگ لغت هوشیار

آیینه

آیینه
تکه شیشه ای که با جیوه پشت آن را پوشش می دهند تا بتوان صورت هر چیزی را به واسطه نور در آن منعکس کرد، مجازاً هر چیز صاف و براق، دل عارف
آیینه عیب شکستن: ترک عیب جویی کردن
آیینه
فرهنگ فارسی معین

آیینه

آیینه
آینه، قاپ یا تاسی که نتوان حکم کرد که به چه شکلی نشسته است
آیینه
فرهنگ فارسی معین