جدول جو
جدول جو

معنی الجوق

الجوق
آلاچیق، نوعی از خیمه یا خانۀ چوبی و سایبانی از برگ و ساقۀ درختان که در باغ یا صحرا درست کنند، الاچق، الچوق، ابّه
تصویری از الجوق
تصویر الجوق
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با الجوق

الچوق

الچوق
آلاچیق، نوعی از خیمه یا خانۀ چوبی و سایبانی از برگ و ساقۀ درختان که در باغ یا صحرا درست کنند، اُلاچُق، اَلَجوق، اُبّه
الچوق
فرهنگ فارسی عمید

الچوق

الچوق
نوعی خیمه. نوعی چادرترکمانان. با آلاچق و آلاچیق مقایسه شود:
بسرای ضرب همت بقراضه ای چه لافم
چه کند بپای پیلان الچوق ترکمانی.
نظامی.
رجوع به آلاچیق و آلاجق شود، هر کتابی که صور و اشکال داشته باشد. (رشیدی) (غیاث اللغات). رجوع به ارتنگ و ارثنگ شود
لغت نامه دهخدا

المجوق

المجوق
دهی است از دهستان میان جام بخش تربت جام شهرستان مشهد، که در 38 هزارگزی شمال تربت جام سر راه مالرو عمومی تربت جام به موسی آباد، کوهستانی و سردسیر است، سکنۀ آن 230 تن است که شیعه و حنفی هستند و بزبان فارسی سخن میگویند. آب آن از قنات و چشمه تأمین میشود و محصول آن غلات و پنبه، و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو وصعب العبور دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

سلجوق

سلجوق
ابن تقاق (دقاق) جد خاندان سلجوقیان از رؤسای ترکمان وی و پسران و نوادگان او در جنگهایی که مابین سامانیان و امرای ایلک خانی و سلطان محمود غزنوی اتفاق می افتاد شرکت می جستند وی دو پسر داشته: داود و طغرل بیک (مؤسس سلجوقیان) منسوب بدو سلجوقی است. (فرهنگ فارسی معین)
نام یکی از اجداد سلاطین سلجوقیه بود که نسب او به افراسیاب میرسیده و طایفۀ سلاجقه سلاطین عظیم ایشان بوده اند. (آنندراج). پدر کلان پادشاهان سلجوقی باشد. (برهان). رجوع به سلجوقیان شود
لغت نامه دهخدا