کلاه پادشاهی، تاج، کنایه از فرمانده، کنایه از فرماندهی، دارای درجۀ بالاتر از ستوان افسر بهار: در موسیقی از الحان قدیم ایرانی، برای مثال چون افسر بهار بود بانگ عندلیب / چون بند شهریار بود صوت طیطوی (منوچهری - ۱۳۴ حاشیه) افسر سگزی: در موسیقی، نوعی ساز زهی، از الحان قدیم ایرانی، برای مثال بگیر بادۀ نوشین و نوش کن به صواب / به بانگ شیشم، با بانگ افسر سگزی (منوچهری - ۱۲۹) کلاه پادشاهی، تاج، کنایه از فرمانده، کنایه از فرماندهی، دارای درجۀ بالاتر از ستوان افسر بهار: در موسیقی از الحان قدیم ایرانی، برای مِثال چون افسر بهار بُوَد بانگِ عندلیب / چون بند شهریار بُوَد صوتِ طیطَوی (منوچهری - ۱۳۴ حاشیه) افسر سگزی: در موسیقی، نوعی ساز زهی، از الحان قدیم ایرانی، برای مِثال بگیر بادۀ نوشین و نوش کن به صواب / به بانگِ شیشم، با بانگِ افسرِ سگزی (منوچهری - ۱۲۹)