حیوانی است که بعربی زرافه گویند. (آنندراج) (انجمن آرای ناصری). شترگاوپلنگ. همان شترمرغ است (کذا). (شرفنامۀ منیری). زرافه. (دهار). مِنضَحَه. منضَخَه. نَضّاحه. حیوانی است میان گاو وحشی و شتر حبشی و بین یوزپلنگ. (عقد الفرید ج 7 ص 265). زرافه که عوام زرپنا گویند، گردنش به شتر و پاهایش به گاو و بدنش به پلنگ شبیه است. (شعوری ج 1 ص 147). اسم حیوانی است که شباهت به شتر و گاو و پلنگ هر سه دارد... نام تکلمیش شترگاوپلنگ و نام عربیش زرافه است. و رجوع به اشترگاو و شترگاو شود.
زَرافِه، پستانداری نشخوار کننده با گردن و پاهای بلند و دو شاخ کوتاه بر روی پیشانی که بر روی بدنش خال های قهوه ای رنگ دارد، اُشتُرگاوپَلَنگ، اُشتُرگاو، زَراف کنایه از ناهماهنگ
به معنی اشترگاو و شترگاو که همان زرافه است. گاوپلنگ. حیوانی است افریقایی که به قدر استر است، پایش مثل پای گاو، و سم دارد و گردنش مثل شتر بلند و رنگ بدنش مثل بدن پلنگ خط و خالی است و نام عربیش زرافه است. (فرهنگ نظام) : از یک طرفی مجلس ما شیک و قشنگ وز یک طرفی عرصه به ملّیون تنگ قانون و حکومت نظامی و فشار این است حکومت شترگاوپلنگ. فرخی یزدی. مِنضَحَه. (منتهی الارب). و رجوع به زرافه و شترگاو و اشترگاو و اشترگاوپلنگ شود، نام یکی از مهره های شطرنج کبیر. (فرهنگ فارسی معین) ، کنایه از هر چیز نامتناسب و غیرمتجانس با هم باشد