جانوری عظیم الجثه و گوشتخوار و درنده از شاخۀ نرم تنان و از ردۀ پابرسران که تعداد هشت بازوی گیرنده دور دهان دارد و طول بازوهایش به چند متر می رسد و برای غواصان حیوان خطرناکی بشمار می رود، اختبال حزن کسی را، دیوانه کردن اندوه او را. تباه شدن خرد از اندوه. گم کردن خرد. (زوزنی). تباه خرد گردانیدن. (تاج المصادر بیهقی). تخبیل، ناقص گردانیدن. (زوزنی). نقصان عضوی کردن. (آنندراج)
شرم داشتن، فروتنی کردن، تافتن ریشه جامه را، بازداشتن کسی را از کاری، فروختن متاع خود یکان یکان بتفاریق، فریب دادن کسی را. فریفتن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) ، فریفته شدن. (زوزنی) ، اختتاء از، پنهان گردیدن از کسی به بیم یا شرم، ترسیدن از، ربودن چیزی را، متغیر شدن رنگ چهره از بیم کسی چون پادشاه و جز او