جدول جو
جدول جو

معنی اختاپوت

اختاپوت
اختاپوس، نوعی جانور نرم تن دریایی و بزرگ، با بدن گرد، سر بزرگ نرم و هشت بازوی دراز و نیرومند، هشت پا
تصویری از اختاپوت
تصویر اختاپوت
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با اختاپوت

اختاپوت

اختاپوت
یونانی اخطبوط تازی هشت بازو از جانوران دریایی نوعی ماهی مرکب که هشت بازوی گیرنده دور دهان دارد
فرهنگ لغت هوشیار

اختاپوت

اختاپوت
جانوری عظیم الجثه و گوشتخوار و درنده از شاخۀ نرم تنان و از ردۀ پابرسران که تعداد هشت بازوی گیرنده دور دهان دارد و طول بازوهایش به چند متر می رسد و برای غواصان حیوان خطرناکی بشمار می رود، اختبال حزن کسی را، دیوانه کردن اندوه او را. تباه شدن خرد از اندوه. گم کردن خرد. (زوزنی). تباه خرد گردانیدن. (تاج المصادر بیهقی). تخبیل، ناقص گردانیدن. (زوزنی). نقصان عضوی کردن. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

اختاپوس

اختاپوس
نوعی جانور نرم تن دریایی و بزرگ، با بدن گِرد، سر بزرگ نرم و هشت بازوی دراز و نیرومند، اُختاپوت، هَشت پا
اختاپوس
فرهنگ فارسی عمید

اختات

اختات
شرم داشتن، فروتنی کردن، تافتن ریشه جامه را، بازداشتن کسی را از کاری، فروختن متاع خود یکان یکان بتفاریق، فریب دادن کسی را. فریفتن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) ، فریفته شدن. (زوزنی) ، اختتاء از، پنهان گردیدن از کسی به بیم یا شرم، ترسیدن از، ربودن چیزی را، متغیر شدن رنگ چهره از بیم کسی چون پادشاه و جز او
لغت نامه دهخدا