معنی ابرو فراخی ابرو فراخی خوش خویی، گشاده رویی، گشاده رو بودن، خوش رویی، خوش رو بودن، تازه رویی، بشر، طلاقت، انبساط، مباسطت، هشاشت، مباسطه، تحتّم، تبذّل، روتازگی، بشاشت تصویر ابرو فراخی فرهنگ فارسی عمید