جدول جو
جدول جو

معنی ابرو ترش کردن

ابرو ترش کردن
کنایه از گره بر ابرو انداختن برای نشان دادن خشم یا ناخرسندی خود، اخم کردن، برای مثال او کرده ترش گوشۀ ابرو ز سر خشم / من منتظر لب که چه دشنام برآید (امیرخسرو - ۲۵۷)
تصویری از ابرو ترش کردن
تصویر ابرو ترش کردن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با ابرو ترش کردن

رو ترش کردن

رو ترش کردن
ترشرویی کردن. گره بر ابرو افکندن. خود را عبوس نشان دادن. اخم کردن. کراهت نمودن:
شکر یزدان طوق هر گردن بود
نی جدال و روترش کردن بود.
مولوی.
تَکَرﱡه، رو ترش کردن. (منتهی الارب). و رجوع به روترش شود
لغت نامه دهخدا