معنی یازیدن یازیدن دراز کردن، دراز و کشیده شدنگرفتن چیزی، دست انداختن به چیزیروی آوردن، متمایل شدن،برای مثال کنون از گذشته مکن هیچ یاد / سوی آشتی یاز با کیقباد (فردوسی - ۱/۳۵۱)خود را خمیده و دراز کردن، خم شدنگلاویز شدن، آویختنحمله کردن تصویر یازیدن فرهنگ فارسی عمید