جدول جو
جدول جو

معنی هزدگند

هزدگند
کیسه ای غده مانند در زیر پوست شکم سگ آبی نر و ماده که در طب قدیم برای رفع تشنج و دردهای عصبی به کار می رفت، خزمیان، جند بیدستر، جند بیدست، خایۀ سگ آبی، آش بچگان، جند بادستر
تصویری از هزدگند
تصویر هزدگند
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با هزدگند

هزدگند

هزدگند
جندبیدستر را گویند که آش بچه ها باشد و به ترکی قندزقوری گویند. (برهان). رجوع به هزد شود
لغت نامه دهخدا

یزدگرد

یزدگرد
خدای زمین، نام چند تن از پادشاهان ساسانی، نام چندتن از شخصیتهای شاهنامه از جمله نام آخرین پادشاه ساسانی (نگارش کردی: یهزدگورد)
یزدگرد
فرهنگ نامهای ایرانی

قزاگند

قزاگند
جامه ای که با ابریشم خام آگنده شده باشد،
خِفتان، نوعی جامۀ کژآگند که هنگام جنگ بر تن می کردند، کَبر، گَپر، گَبر، تِجفاف
قزاگند
فرهنگ فارسی عمید

قزاگند

قزاگند
نادرست نویسی کژآگند جامه رزم، نهالی جامه ای که در حشو آن ابریشم خام و پنبه و آجیده کنند و به هنگام جنگ پوشند، نهالی توشک
فرهنگ لغت هوشیار

قزاگند

قزاگند
خفتان، لباس جنگ، نهالی، توشک. کژاغند و قزاگند و کزاگند و کجاکند نیز گفته می شود
قزاگند
فرهنگ فارسی معین

قزاگند

قزاگند
بر وزن و معنی قزاغند است که جامۀ پنبه و ابریشم آکندۀ آجیده کرده باشد که در روزهای جنگ پوشند، و او را خفتان گویند و نهالی و توشک و جامۀ خواب را نیز گفته اند. (برهان). رجوع به قزاغند شود
لغت نامه دهخدا

رادگند

رادگند
سنت. نام ملکۀ فرانسه. وی در حدود سال 520 میلادی در تورن تولد یافت و در سال 587 میلادی در پواتیه مرد. هنوز بسن ده سالگی نرسیده بود که کلوتر اول پادشاه فرانسه، برتر پدر او را که پادشاه تورن بود و دو عمویش را کشت و او را نیز به اسیری برد
لغت نامه دهخدا