معنی ورزیدن
- ورزیدن
- انجام دادن، کردن
پسوند متصل به واژه به معنای داشتن و مانند ان مثلاً کینه ورزیدن، عشق ورزیدن
به کار بستن، کسب کردن، به دست آوردن
پرداختن و مشغول شدن به کاری، به کار گرفتن، به کار بستن،برای مثال سخن های من چون شنودی بورز / مگر بازدانی زناارز ارز ، کشت و زرع کردن(فردوسی - ۶/۲۳۰)
کوشش کردن، سعی کردن
