جدول جو
جدول جو

معنی مواسم

مواسم
موسم ها، اوقات و زمانهای چیزی، هنگام رسیدن چیزی، جمع واژۀ موسم
تصویری از مواسم
تصویر مواسم
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با مواسم

مواسم

مواسم
جَمعِ واژۀ موسم. (ناظم الاطباء). جَمعِ واژۀ موسم به معنی فصل و وقت و هنگام. (از یادداشت مؤلف) : انواع تمتع و برخورداری از مواسم جوانی و ثمرات ملک و دولت ارزانی دارد. (کلیله و دمنه). و رجوع به موسم شود، جَمعِ واژۀ موسم به معنی هنگام فراهم آمدن حاجیان. (آنندراج) ، جَمعِ واژۀ موسم به معنی جای گردآمدن در حج. (آنندراج) ، جَمعِ واژۀ میسم (علی الاصل و علی اللفظ میاسم). (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به میسم شود
لغت نامه دهخدا

مواسا

مواسا
یاری کردن بمال و تن، یاری گری: (و بمواسات خویش هر وقت او را از خود شاکر و آسوده داری) (کشف الاسرار 510: 2)
مواسا
فرهنگ لغت هوشیار