معنی معاییر - فرهنگ فارسی عمید
معنی معاییر
- معاییر
- معیارها، مقیاس ها و آلات سنجش، اندازه ها، پیمانه ها، سنگهای محک و ترازوها برای سنجش طلا، جمع واژۀ معیار
تصویر معاییر
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با معاییر
معاییر
- معاییر
- جمع معیار، اندازه ها زر کش ها جمع معیار: عیارها اندازه ها: میخواست تا بر معاییر اشعار عرب و عجم... واقف شود
فرهنگ لغت هوشیار
معاییر
- معاییر
- جَمعِ واژۀ معیار. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : می خواست تا بر معاییر اشعار عرب و عجم... واقف شود. (المعجم چ مدرس رضوی ص 3). و رجوع به معیار شود
لغت نامه دهخدا
مغاییر
- مغاییر
- جَمعِ واژۀ مِغیار به معنی مرد سخت رشک برنده. (آنندراج) (از منتهی الارب). و رجوع به مغیار شود
لغت نامه دهخدا
معاصیر
- معاصیر
- جَمعِ واژۀ مُعصِر. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به مُعصِر شود، جَمعِ واژۀ مِعصار. (ناظم الاطباء). رجوع به معصار شود
لغت نامه دهخدا