جدول جو
جدول جو

معنی لخت کردن

لخت کردن
لباس های کسی را از تنش درآوردن، برهنه کردن، کنایه از غارت کردن اموال کسی
تصویری از لخت کردن
تصویر لخت کردن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با لخت کردن

لخت کردن

لخت کردن
برهنه کردن عریان ساختن، گرفتن دزد و رواهزن همه اموال و البسه کسی یا کاروانی را
فرهنگ لغت هوشیار

لخت کردن

لخت کردن
از جامه برآوردن. برهنه کردن.
- لخت کردن کاروان، ستدن دزد همه اموال آنان را به ستم. گرفتن قاطع طریق همه چیز کاروانی را تا جامه های تن او را. ربودن دزد جامه و کالای کاروان را
لغت نامه دهخدا

لیت کردن

لیت کردن
له کردن، بسیار پختن موادی چون بادنجان و کدو و بامیه و غیره
لیت کردن
فرهنگ لغت هوشیار