جدول جو
جدول جو

معنی گفت و شنو

گفت و شنو
گفتگو، گفتن و شنیدن، با هم بحث کردن، مباحثه، گفت و شنود، گفت و شنفت، گفت و شنید
تصویری از گفت و شنو
تصویر گفت و شنو
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با گفت و شنو

گفت و شنود

گفت و شنود
گفتن و شنیدن مکالمه، مباحثه، جر و بحث، گفت###شنید
گفت و شنود
فرهنگ فارسی معین

گفت و شنود

گفت و شنود
گفتگو، گفتن و شنیدن، با هم بحث کردن، گُفت و شِنو، گُفت و شِنُفت، مُباحِثِه، گُفت و شِنید
گفت و شنود
فرهنگ فارسی عمید

گفت و شنود

گفت و شنود
گفتن و شنودن. مباحثه. مکالمه. جر و بحث:
تااز برای گفت و شنود است خلق را
گوش سخن نیوش و زبان سخن گزار.
سوزنی.
عمری گذشت و گفت و شنود تو رو نداد
ای بی نصیب گوشم و ای بی نوا لبم.
عرفی (از آنندراج).
رجوع به گفت و شنید شود
لغت نامه دهخدا

گفت و شنید

گفت و شنید
گفتن و شنیدن مکالمه، مباحثه، جر و بحث، گفت###شنود
گفت و شنید
فرهنگ فارسی معین

گفت و شنید

گفت و شنید
گفتگو، گفتن و شنیدن، با هم بحث کردن، گُفت و شِنُفت، مُباحِثِه، گُفت و شِنو، گُفت و شُنود
گفت و شنید
فرهنگ فارسی عمید

گفت و شنفت

گفت و شنفت
گفتگو، گفتن و شنیدن، با هم بحث کردن، گُفت و شُنود، مُباحِثِه، گُفت و شِنید، گُفت و شِنو
گفت و شنفت
فرهنگ فارسی عمید