جدول جو
جدول جو

معنی قید مقدار

قید مقدار
در دستور زبان قیدی که نشان دهندۀ زمان، مقدار یا اندازه است مانند بسیار، اندک، بیش، کم، بسا، بسی
تصویری از قید مقدار
تصویر قید مقدار
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با قید مقدار

بی مقدار

بی مقدار
مُرَکَّب اَز: بی + مقدار، بی وقار و سبکسر. (آنندراج)، بی قدر و بی رتبه. بدون شرف و اعتبار. بدون قدرت. بی مایه و فقیر. (ناظم الاطباء) :
نیاید آن نفع از ماه کآید از خورشید
اگرچه منفعت ماه نیز بی مقدار.
بوحنیفۀ اسکافی.
اگر خوارست و بی مقدار یمگان
مرا اینجا بسی عز است و مقدار.
ناصرخسرو.
و آن لبان کز وی برشگ آید عقیق آبدار
چون سفال بیهده بی آب و بی مقدار شد.
سوزنی.
و رجوع به مقدار شود
لغت نامه دهخدا