معنی قید ترتیب - فرهنگ فارسی عمید
معنی قید ترتیب
- قید ترتیب
- در دستور زبان قیدی که نشان دهندۀ چگونگی قرارگرفتن است مانند یکان یکان، دسته دسته، پیاپی، دمادم
تصویر قید ترتیب
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با قید ترتیب
قید ترتیب
- قید ترتیب
- بند دهناد چون: دمادم پشت هم پیاپی نخستین دهمین
فرهنگ لغت هوشیار
بی ترتیب
- بی ترتیب
- بی سامان، بی نظم، سامان نیافته، نامدون، ناهموار، هردمبیل
متضاد: مدون، مرتب
فرهنگ واژه مترادف متضاد