جدول جو
جدول جو

معنی فرمگن

فرمگن
دلتنگ، اندوهگین، غمگین، اندوهمند، اندوهناک، غمناک، مکروب
تصویری از فرمگن
تصویر فرمگن
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با فرمگن

فرمگن

فرمگن
غمگین و اندوهگین. (آنندراج). تنگدل و فرومانده و غمگین و اندوهناک باشد، چه فرم به معنی غم و اندوه و گن به معنی صاحب و خداوند است. (برهان). نژند. (اسدی). مخفف فرمگین. (حاشیۀ برهان چ معین). رجوع به فَرَم و فرمگین شود
لغت نامه دهخدا

فرمان

فرمان
امر، دستور، حُکمی که از جانب شخص بزرگ صادر شود، حُکم، وسیله ای دایره ای شکل برای هدایت خودرو، رل
فرمان بردن: کنایه از اطاعت کردن
فرمان راندن: کنایه از حکومت کردن
فرمان دادن: امر کردن، حکم کردن، اجازه دادن
فرمان یافتن: دریافت کردن فرمان، کنایه از مردن
فرمان
فرهنگ فارسی عمید