جدول جو
جدول جو

معنی غرایز

غرایز
غریزه ها، ویژگی ها، توانایی ها، قابلیتهای وراثتی، طبیعت ها، سرشت ها، احساسی که به طور مبهم به شخص آگاهی می دهد، امیال جنسی، جمع واژۀ غریزه
تصویری از غرایز
تصویر غرایز
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با غرایز

غرایز

غرایز
سرشت طبیعت (اعم از خیر و شر) طبع، ملکه ایست که از آن صفات ذاتی صادر شود و خوی (خلق) بدان نزدیک است جز این که در خوی اعتیاد مداخله دارد ولی در غریزه چنین نیست، استعدادی است که حیوان را خود به خود یعنی پیش از تجربه باجرای اعمال مفید و با معنی و پیچیده بر می انگیزد و قوای او را بدون احتیاج باکتساب تعدیل می کند چنانکه جوجه را فوری بدانه چیدن و مرغ را باشیانه ساختن و طیور را به ییلاق و قشلاق یا تمیز خطر از دور وامی دارد. یا غریزه جنسی. غریزه اطفای شهوت که سبب تولید نسل و بقای نوع است
فرهنگ لغت هوشیار

غرایب

غرایب
غریبه ها، ناآشناها، بیگانه ها، غریب ها، جمعِ واژۀ غریبه
غرایب
فرهنگ فارسی عمید

غرایب

غرایب
جمع غریبه دوران (دورها) مقابل قرایب، چیزهای عجیب و شگفت آور و نادر
فرهنگ لغت هوشیار

حرایز

حرایز
حرائز. شتران برگزیده که از نفاست نتوان فروخت. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

غرائز

غرائز
جَمعِ واژۀ غریزه. (اقرب الموارد). رجوع به غریزهشود، نزد اهل جفر عبارت است از بینات حروف، کذا فی بعض الرسائل. (کشاف اصطلاحات الفنون)
لغت نامه دهخدا