مکعب کوچکی که در شش طرف آن نقطه هایی از یک تا شش دارد نوعی کاسۀ مسی، لگن، کاسه، جام شراب، آویزی پیاله مانند بر نیزه یا علم نوعی آویز زینتی شبیه گردن بند، طاسک نوعی پارچۀ گران بها کچل، تاس، دارای سر بی مو، ویژگی سری که موهای آن بر اثر بیماری یا علت دیگر ریخته باشد، مبتلا به کچلی، کل، خشنگ، چسنگ، دغسر، داغسر، لغسر، اصلع، تویل، تز طاس آبگون: کنایه از آسمان طاس افلاک: کنایه از آسمان، طاس آبگون طاس چهل کلید: کنایه از طاسی که بر آن دسته کلیدی آویخته و دعاهایی نقش کرده اند و بعضی از زنان برای رسیدن به مراد یا دفع سحر و جادو آن را پر آب کرده و بر سر خود می ریزند طاس زر: کنایه از آفتاب طاس لغزنده: کنایه از مهلکه، سوراخ کوچک قیف مانندی در زمین که مورچه خوار برای به دام انداختن مورچه می سازد، برای مثال چو در طاس لغزنده افتاد مور / رهاننده را چاره باید نه زور (نظامی - لغت نامه - لغزنده) طاس نگون: کنایه از آسمان، طاس آبگونمکعب کوچکی که در شش طرف آن نقطه هایی از یک تا شش دارد نوعی کاسۀ مسی، لگن، کاسه، جام شراب، آویزی پیاله مانند بر نیزه یا علم نوعی آویز زینتی شبیه گردن بند، طاسک نوعی پارچۀ گران بها کَچَل، تاس، دارای سر بی مو، ویژگی سری که موهای آن بر اثر بیماری یا علت دیگر ریخته باشد، مبتلا به کچلی، کَل، خَشَنگ، چَسَنگ، دَغسَر، داغسَر، لَغسَر، اَصلَع، تَویل، تَز طاس آبگون: کنایه از آسمان طاس افلاک: کنایه از آسمان، طاس آبگون طاس چهل کلید: کنایه از طاسی که بر آن دسته کلیدی آویخته و دعاهایی نقش کرده اند و بعضی از زنان برای رسیدن به مراد یا دفع سِحر و جادو آن را پر آب کرده و بر سر خود می ریزند طاس زر: کنایه از آفتاب طاس لغزنده: کنایه از مهلکه، سوراخ کوچک قیف مانندی در زمین که مورچه خوار برای به دام انداختن مورچه می سازد، برای مِثال چو در طاس لغزنده افتاد مور / رهاننده را چاره باید نه زور (نظامی - لغت نامه - لغزنده) طاس نگون: کنایه از آسمان، طاس آبگون