جدول جو
جدول جو

معنی صبح کاذب

صبح کاذب
اولین روشنایی روز پیش از صبح صادق، کنایه از روشنایی که در آخر شب در جانب مشرق پدیدار شود و گمان رود که فجر است لکن فجر صادق نیست و باز در تاریکی محو می شود تا هنگامی که فجر صادق طلوع کند، اول سپیده دم که هنوز هوا خوب روشن نشده، صبح دروغین، فجر کاذب، صبح اوّل، دم گرگ، صبح نخستین، تاریک روشن برای مثال صبح کاذب زند از صدق نفس / نور او یک دو نفس باشد و بس (جامی۴ - ۶۵۲)
تصویری از صبح کاذب
تصویر صبح کاذب
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با صبح کاذب

صبح کاذب

صبح کاذب
صبح نخستین. بام بالا. صبح دروغین. فجر کاذب. صبح نخست. ذنب السرحان. دم گرگ. طائع. مقابل صبح صادق:
چو در عشق تو صادق نیست یک تن
همیشه صبح کاذب می نماید.
عطار.
صبح کاذب زند از صدق نفس
نور او یک دو نفس باشد و بس.
جامی
لغت نامه دهخدا

خبر کاذب

خبر کاذب
آن خبری است که از حد تواتر کمتر باشد. (از تعریفات جرجانی)
لغت نامه دهخدا

صبح تاب

صبح تاب
آفتابخور آنکه یا آنچه در صبح تابد، آنکه یا آنچه به هنگام صبح در معرض تابش آفتاب باشد
فرهنگ لغت هوشیار