جدول جو
جدول جو

معنی صانع

صانع
آفریننده، سازنده، کسی که چیزی با دست خود می سازد، صنعتگر، پیشه ور
تصویری از صانع
تصویر صانع
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با صانع

صانع

صانع
شاعری است و صاحب صبح گلشن گوید: (صانع شاه جهان آبادی) شاه نذرعلی نام داشت، درویشی صوفی مشرب بود و بر سجادۀ توکل و استغنا پا میگذاشت، برای تماشای صنعت صانع بیچون از دهلی به لکهنو و از آنجا به بنارس شد و در سنۀ ثمانین ومائه و الف داعی اجل را لبیک اجابت گفت. از اوست:
فتادگی به درش عاقبت ثمردارد
سر مرابه کرم تا به تیغ بردارد.
میان میگویم و لیکن نداری در میان چیزی
خجالت میکشم از بس که بر تهمت کمر بستم.
(صبح گلشن ص 244)
لغت نامه دهخدا