جدول جو
جدول جو

معنی شکوهنج

شکوهنج
خار سه پهلو
خارخسک، گیاهی بیابانی شبیه بوتۀ هندوانه، با خارهای سه پهلو به اندازۀ نخود و شاخه هایی که بر روی زمین می خوابد، خنجک، خسک، حسک، سه کوهک، سکوهنچ، سیالخ، جسمی
تصویری از شکوهنج
تصویر شکوهنج
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با شکوهنج

شکوهنج

شکوهنج
خارسه پهلویی که خارخسک نیز گویند. (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از برهان). خارخسک. (فرهنگ جهانگیری). شکوهه. خسک. خار آهنین که بر راه لشکر خصم ریزند. (یادداشت مؤلف). رجوع به شکوهج شود
لغت نامه دهخدا

شکرهنج

شکرهنج
شکرهنگ. خارخسک. (ناظم الاطباء). معرب شکرهنگ است که خسک باشد و آن خاری است سه پهلو و به این معنی بجای ’ر’، ’و’ هم آمده. (برهان) (آنندراج). شکوهنج. به فارسی خسک است. (تحفۀ حکیم مؤمن). و رجوع به مترادفات کلمه شود
لغت نامه دهخدا

شکوهج

شکوهج
شکوهنج. حسک. خسک. خارخسک. حمص الامیر. (یادداشت مؤلف). خسک است. (منتهی الارب). اسم معرب خسک است. (تحفۀ حکیم مؤمن). رجوع به مترادفات کلمه شود
لغت نامه دهخدا

سکوهنچ

سکوهنچ
خار سه پهلو
خارخَسَک، گیاهی بیابانی شبیه بوتۀ هندوانه، با خارهای سه پهلو به اندازۀ نخود و شاخه هایی که بر روی زمین می خوابد، خَنجَک، خَسَک، حَسَک، سِه کوهَک، شِکوهَنج، سَیالِخ، جَسمی
سکوهنچ
فرهنگ فارسی عمید