معنی شرنگ
- شرنگ
- سم، زهر،
برای مثال تیر ستم فلک خدنگ است / شهد شرۀ جهان شرنگ است (انوری - ۲۱)
هر چیز تلخ
در علم زیست شناسی حنظل، میوه ای گرد و به اندازۀ پرتقال با طعم بسیار تلخ که مصرف دارویی دارد، کبستو، خربزۀ ابوجهل، پهی، کبست، گبست، حنظله، هندوانۀ ابوجهل، علقم، پهنور، پژند، فنگ، کرنج، ابوجهل
