معنی سیسالنگ
- سیسالنگ
- دم جنبانک، پرندۀ کوچک خاکستری رنگ و به اندازۀ گنجشک که بیشتر در کنار آب می نشیند و پشه و مگس صید می کند و غالباً دم خود را تکان می دهد
دم بشکنک، دمتک، دم سنجه، دم سیجه، دم سیچه، سریچه، شیشالنگ، کراک، آبدارک، گازرک
واژههای مرتبط با سیسالنگ
سیماهنگ
- سیماهنگ
- گیاهی است از تیره کدوییان که علفی و پایبست و دارای ساقه خزنده و خوابیده است و به حد وفور در غالب نواحی جنوب اروپا و آسیا و ایران روییده میشود. میوه اش مورد توجه است و شیره حاصل از آن به مصارف دارویی می رسد. میوه این گیاه کمی از زیتون درشتتر و به درازای 4 تا 5 سانتیمتر می رسد. رنگ میوه ابتدا سبز است و پس از رسیدن زرد میشود. شیره آن مصرف طبی دارد کربز خیارزه اسپند خرخیار
سیماهنگ
- سیماهنگ
- گیاهی علفی و پایا، دارای ساقۀ خزنده با میوۀ زرد رنگ و درشت تر از زیتون که شیرۀ آن مسهل است
شیشالنگ
- شیشالنگ
- دُم جُنبانَک، پرندۀ کوچک خاکستری رنگ و به اندازۀ گنجشک که بیشتر در کنار آب می نشیند و پشه و مگس صید می کند و غالباً دم خود را تکان می دهد
دُم بِشکَنَک، دُمتَک، دُم سَنجه، دُم سیجه، دُم سیچه، سَریچه، سیسالَنگ، کَراک، آبدارَک، گازُرَک
شیشالنگ
- شیشالنگ
- سیسالنگ و صعوه که دم جنبان نیز گویند. (ناظم الاطباء). دم جنبانک. (فرهنگ فارسی معین). در خراسان سوسه لِنک می گویند. (یادداشت محمدِ پروین گنابادی)
سیا لنگ
- سیا لنگ
- آگراس از انواع پرنده
سیسالک
- سیسالک
- گونه ای پرنده شکاری دور پرواز که جثه اش به اندازه سه برابر یک کبوتر است و دارای چشمی بسیار دوربین است و اوجش نیز بسیار است. پرهای بدنش سفید و خال هایش سیاه رنگند سیسالک شیشلنگ
سیسالی
- سیسالی
- معرب ساسالیوس است، (تحفۀ حکیم مؤمن)، رجوع به سیسالیوس و دزی ج 1 ص 713 شود
سیسالک
- سیسالک
- سیسالنگ. مرغکی که در کنار آبها نشیند و پیوسته دم جنباند. صعوه. (ناظم الاطباء). گونه ای پرندۀ شکاری دورپرواز که جثه اش به اندازه سه برابر یک کبوتر است و دارای چشمی بسیار دوربین میباشد و اوجش نیز بسیار است. پرهای بدنش سفید و خالهای سیاه رنگند. سیسارک. شیشلنگ. (از فرهنگ فارسی معین)
سرالنگ
- سرالنگ
- دهی است از دهستان فریمان شهرستان مشهد. دارای 191 تن سکنه است. آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات، بنشن. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)