جدول جو
جدول جو

معنی سیاه تخمه

سیاه تخمه
سیاه دانه، گیاهی خودرو با برگ های بنفش و دانه های ریز سیاه که مصرف دارویی و خوراکی دارد، سنیز، سنز، غرمج، بوغنج، سیسارون، شونیز، کرنج، کبودان
تصویری از سیاه تخمه
تصویر سیاه تخمه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با سیاه تخمه

سیاه تخمه

سیاه تخمه
سیاه دانه. شونیز. (یادداشت بخط مؤلف). شی نیز. شونوز. حبه السوداء
لغت نامه دهخدا

سیاه نامه

سیاه نامه
گناهکار، عاصی، بد کار، فاسق، فاجر، برای مِثال سیه نامه چندان تنعم براند / که در نامه جای نبشتن نماند (سعدی۱ - ۱۱۷)
سیاه نامه
فرهنگ فارسی عمید

سیاه توسه

سیاه توسه
زُغال اَخته، درختچه ای با برگ های بیضی و گل های کوچک با میوه ای سرخ رنگ و به شکل سنجد که مصرف خوراکی و دارویی دارد، اَخته زُغال، حَبُّ الشوم
سیاه توسه
فرهنگ فارسی عمید

سیاه نامه

سیاه نامه
کنایه از عاصی. گنهکار. فاسق. بدکاره. ظالم. (از برهان). عاصی. گناهکار. فاسق. فاجر. ظالم. بدکاره. (ناظم الاطباء) :
سیاه نامه تر از خود کسی نمی بینم
چگونه چون قلمم دود دل بسرنرود.
حافظ.
رجوع به سیه نامه شود
لغت نامه دهخدا

سیاه چشمه

سیاه چشمه
دهی است از دهستان کوهدشت بخش طرهان شهرستان خرم آباد. دارای 180 تن سکنه. آب آن از چاه. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری. ساکنین از طایفۀ کرمی هستند و در چادر سکونت دارند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا