جدول جو
جدول جو

معنی سیالخ

سیالخ
خار های فلزی سه پهلو که در جنگ ها بر سر راه دشمن ریزند
خارخسک، گیاهی بیابانی شبیه بوتۀ هندوانه، با خارهای سه پهلو به اندازۀ نخود و شاخه هایی که بر روی زمین می خوابد، خنجک، خسک، حسک، سه کوهک، شکوهنج، سکوهنچ، جسمی
تصویری از سیالخ
تصویر سیالخ
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با سیالخ

سیالخ

سیالخ
خارخاسک، خارخاسک مانند سه پهلو که از آهن سازند و بر مانندی دشمن و اطراف قلعه ها ریزند
فرهنگ لغت هوشیار

سیالخ

سیالخ
خارخسک، خارخسک مانندی سه پهلو که از آهن می سازند و بر سر راه دشمن و اطراف قلعه ها می ریختند
سیالخ
فرهنگ فارسی معین

سیالخ

سیالخ
خارخسک مانندی را گویند سه پهلو که از آهن سازند و بر سر راه دشمن و اطراف قلعه ها ریزند. (برهان) (آنندراج) (از فرهنگ رشیدی) :
چو با جیش هومان درآویختند
سیالخ بمیدان درون ریختند.
فردوسی (از آنندراج).
، خارخسک. (برهان) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

سیاله

سیاله
یکسو روند گان، خمید گی کناره مونث سیال: موجودات سیاله، جمع سیالات
فرهنگ لغت هوشیار

سوالخ

سوالخ
جَمعِ واژۀ سالخ. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

سیاله

سیاله
گیاهی است با خار سپید دراز که چون خار آنرا برکنند شیر مانندی بیرون آید، یا درخت سمردراز. ج، سیال. (آنندراج) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (فهرست مخزن الادویه). اسم هندی شقاقل است
لغت نامه دهخدا

سیالم

سیالم
پوست سبز روی گردو، بادام و مانند آن. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا

سیالف

سیالف
نام درختچه ای است که در درفک ومنجیل به سیاه آل دهند. (جنگل شناسی ساعی ج 2 ص 260)
لغت نامه دهخدا