جدول جو
جدول جو

معنی سکوهنچ

سکوهنچ
خار سه پهلو
خارخسک، گیاهی بیابانی شبیه بوتۀ هندوانه، با خارهای سه پهلو به اندازۀ نخود و شاخه هایی که بر روی زمین می خوابد، خنجک، خسک، حسک، سه کوهک، شکوهنج، سیالخ، جسمی
تصویری از سکوهنچ
تصویر سکوهنچ
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با سکوهنچ

سکوینه

سکوینه
صمغی که از گیاه سکبینه استخراج شود و در طب از آن به عنوان مقوی و قاعده آور و ضد تشنج استفاده میگردد. این صمغ دارای بوی نسبتا مطبوع است ولی مزه تلخ دارد و دارای خواص صمغ باریجه است، علف سکبینه گیاهی است پایا از تیره چتریان و دارای ساقه های ضخیم است ارتفاعش بین 1 تا 2 متر میرسد برگهایش سبز و پوشیده از کرکهای ریز است. گلهایش زرد و میوه اش به درازای 10 تا 12 میلیمتر و به قطر 2 میلیمتر است. دانه این گیاه را نیز در تداوی به کار برند و به نام حب السکبینج می نامند. گیاه مذبور در نواحی البرز و شمال ایران به فراوانی میروید سکوینه صغبین سکبنی سکبیج سکبینج
فرهنگ لغت هوشیار

سکوینه

سکوینه
سکبینه، گیاهی از تیرۀ چتریان با ساقه های ضخیم، برگ های پوشیده از کرک، گل های زرد که بلندیش تا ۲ متر می رسد و از آن صمغی زرد رنگ و تلخ مزه به دست می آید که در طب قدیم برای معالجۀ امراض معده، روده و طحال و دفع کرم به کار می رفته
سکوینه
فرهنگ فارسی عمید

شکوهنج

شکوهنج
خار سه پهلو
خارخَسَک، گیاهی بیابانی شبیه بوتۀ هندوانه، با خارهای سه پهلو به اندازۀ نخود و شاخه هایی که بر روی زمین می خوابد، خَنجَک، خَسَک، حَسَک، سِه کوهَک، سِکوهَنچ، سَیالِخ، جَسمی
شکوهنج
فرهنگ فارسی عمید

سکوینه

سکوینه
سکبینه و آن صمغ نباتی باشد دوایی شبیه بخیارزه و بهترین وی آن است که برونش سفید و درونش بسرخی مایل باشد. (برهان) (آنندراج). رجوع به سکبینه شود
لغت نامه دهخدا

شکوهنج

شکوهنج
خارسه پهلویی که خارخسک نیز گویند. (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از برهان). خارخسک. (فرهنگ جهانگیری). شکوهه. خسک. خار آهنین که بر راه لشکر خصم ریزند. (یادداشت مؤلف). رجوع به شکوهج شود
لغت نامه دهخدا

سکاهن

سکاهن
نوعی رنگ سیاه که از سرکه و آهن ترتیب دهند و بدان جامه و اشیا دیگر را رنگ کنند و بیشتر کفشدوزان به جهت رنگ کردن چرم سازند سرکه آهن
فرهنگ لغت هوشیار

سکونه

سکونه
در تازی بیچیزی درویشی در فارسی جای گرفتن باشیدن در آن کنج کاروانسرای می باشیدم
فرهنگ لغت هوشیار