جدول جو
جدول جو

معنی زیپلین

زیپلین
نوعی ناو هوایی که به نام مخترع آن زیپلین مهندس آلمانی معروف شده، دیریژابل. وی در سال ۱۹۰۰ میلادی نخستین بالون از نوع دیریژابل را ساخت
تصویری از زیپلین
تصویر زیپلین
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با زیپلین

زیپلن

زیپلن
مخترع آلمانی که در سال 1838 میلادی در کنستانس متولد شد و بسال 1917 درگذشت. او در جنگ 1863 و همچنین در جنگ فرانسه و آلمان بسال 1870 شرکت کرد و ژنرال سوار در سال 1915 بود. وی از سال 1890 خود را وقف بوجود آوردن بالن قابل هدایت کرد. (از لاروس). رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا

زیپلن

زیپلن
بالن هدایت شوندۀآلمان از نوع صلب و سخت که بنام مخترع آن نام گذاری شده است. استخوان بندی این بالن از نوعی آلومینیوم سخت و سبک درست می شده و در آن محفظه هایی با بست ها و قفسه بندیهای طولی تعبیه می شده و در هر یک از این سلولها یک بالن گاز قرار می دادند. گاز مورد استفاده گاهی ئیدروژن، گاهی هلیوم و گاهی هم گازهای نزدیک به اتیلن بوده است. در جنگ جهانی اول آلمانی ها آنرا برای بمب باران شهرهایی مانند لندن و پاریس بکار بردند ولی اغلب آنها منهدم شدند. در سال 1928 میلادی دکتر اکنر یکی از این زیپلن ها را که بنام گراف زیپلن نام گذاری شده بود از اقیانوس اطلس گذراند. در سال 1932 در خدمت تجارت و پست و مسافرت قرار گرفت و بالاخره سرعت آن به 120 کیلومتر در ساعت و ظرفیتش به 15 تن رسید. در سال 1933 نوعی از آن بنام سوپر زیپلن بوجود آمد. (از لاروس بزرگ به اختصار)
لغت نامه دهخدا

زوفلین

زوفلین
حلقه ای باشد که بر چار چوب در و صندوق نصب کنند و چفت یا زنجیر را بدان اندازند، زلف معشوق. توضیح: بعضی این کلمه را زلفین بصیغه تثتیه خوانند ولی باید دانست که اولا زلف در عربی قدیم نیامده و معربست و ثانیا استعمال دوزلفین و زلفینکان از طرف گویندگان رفع شبه میکند. مع هذا گاهی به صیغه تثنیه هم بر خلاف اصل استعمال شده
فرهنگ لغت هوشیار

چوپلین

چوپلین
دست افزاری که بدان پنبه دانه را از پنبه جدا سازند. (جهانگیری). بمعنی چوبگین است. افزاری که پنبه دانه از پنبه جدا کند. (برهان) (آنندراج). چوبکش. (شعوری). لابد تصحیف چوبکین است. (محمد قزوینی از حواشی برهان). افزاری جهت پاک کردن پنبه. (ناظم الاطباء). رجوع به چوپگین و چوبکین شود
لغت نامه دهخدا

زوفلین

زوفلین
بمعنی زورفین که زرفین درخانه و صندوق باشد، (برهان)، بمعنی زوفرین است، (جهانگیری)، زفرین، زوفرین، زولفین، زورفین، رزه که چفت بدان افتد، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) :
مردم دانا نباشد دوستش یک روز بیش
هر کسی انگشت خود یک ره کند در زوفلین،
منوچهری (از جهانگیری)
لغت نامه دهخدا

زینلان

زینلان
دهی از دهستان جلالوند است که در بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان واقع است و 250 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

سیالین

سیالین
جَمعِ واژۀ سیلان به معنی دنبالۀ شمشیر، کارد و امثال آن. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

کیپلینگ

کیپلینگ
شاعر و نویسندۀ انگلیسی که در سال 1865 میلادی در بمبئی متولد شد و در سال 1936 درگذشت، او راست: کتاب جنگل، کیم، کیپلینگ در آثارش مخصوصاً در این دو کتاب برتری امپریالیسم انگلوساکسون را نشان داد و به سال 1907 به دریافت جایزۀ نوبل نایل گردید، (از لاروس)
لغت نامه دهخدا