معنی ربع ربع اقامتگاه موقتی، سرا، منزل، ناحیه، سرزمینچهار یک چیزی را گرفتندر عروض اجتماع خبن و قطع و بتر است در فاعلاتن که فعل باقی بماند تصویر ربع فرهنگ فارسی عمید