معنی دیده ور دیده ور دیدِه وَر بیننده، دیده بان، سرباز یا قراول که بالای بلندی بایستد و هر چه از دور ببیند خبر بدهد، نگاهبان، دیده دار، قراول، دیدبان بیننده، دیدِه بان، سرباز یا قراول که بالای بلندی بایستد و هر چه از دور ببیند خبر بدهد، نِگاهبان، دیدِه دار، قَراوُل، دیدِبان تصویر دیده ور فرهنگ فارسی عمید