جدول جو
جدول جو

معنی دوبلغانه

دوبلغانه
دوقلو، دو بچه که در یک موقع از یک شکم زاییده شوند، جنابه، توأمان، همزاد، هم شکم، توأم
تصویری از دوبلغانه
تصویر دوبلغانه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با دوبلغانه

والغانه

والغانه
والغونه. سرخی و غازۀ زنان. سرخاب. سفیداب. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

دولانه

دولانه
میوۀ سرخ رنگ و میخوش شبیه به سیب کوچک که هم در باغ بهم میرسد و هم در جنگل و دارای یک هسته و طعمش مانند آلوی رسیده میخوش است. و عیزران نوعی از آن است. (یادداشت مؤلف) (از برهان) (از فرهنگ جهانگیری). کوژ. روف. تمشک. گیل سرخ. آنج. (یادداشت مؤلف). زعرور. (بحر الجواهر) :
دولانۀ سرخ بوستانی
نیک است به معده و جگرهم.
یوسفی طبیب (از آنندراج).
حفص، خستۀ نبق و دولانه و مانند آن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا